۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

دروغهاي روح الله خميني با استناد به متون تاريخي

سعید ترکمان


ضمن تشكرفراوان ازمبارز گرانقدر سعيد ترکمان بدون هيچ توضيحي فقط توصيه ام اينست كه كاربران عزيز بخوانند تا هم اسلام را بهتر بشناسند وهم مروجين واشاعه دهندگان آنرا، بخوانند تا دريابند اين فقهاي مردم ستيز وشياد با اين فرهنگ عقب مانده كه بنا بگفته خميني با خون وشمشير به اين سرزمين آمد وبا حقه بازي و حديث وروايت هاي دروغين فقها و ملايان كلاش و دزد و دروغگو نضج گرفت و به درختي با ميوه هلاك كننده بدل گرديد و درسال 57 با عدم شناخت اين ملت از چنين فرهنگ بيمار و جنون گرفته و خونريز وغارتگري چه سان احمقانه براي ورد وظهورش فرش قرمز انداختند، و روشنفكران آن عصر و سياسيون انتقامجو با قلم و قدم وهمراه شدن با روح الله خميني چه بر سر اين مرزوبوم .با بجا آوردن احترام به روح بزرگ دكترشجاالدين شفا وتشكر از هموطن عاليقدرم سعيد تركمان.
با سپاس
آرش - صبحي

گرد آوری و تنظيم از سعيد ترکمان

پيامبر دروغين نوفل لوشاتو

خانه از پای بست ويران است

خواجه در بند نقش ايوان است

در آغاز اين مقاله را به شادروان دکتر شجاع الدين شفا تقديم ميکنم که با آثار بينظير خود جهش و گام بزرگی در راه روشنفکری ايران زمين در عصر حاضر و هزاره سوم برداشتند با اين انگيزه که بتواند راهنمای فکری نسل نوخاسته ای باشد که در کوتاه زمانی پا به قرنی تازه و به هزا ره ای تازه خواهد گذاشت و ميراث بر يکی از والاترين تمدنها وفرهنگهای تاريخ بشری باشد।

گزيده ای از سخنان، گفته ها و نوشته های خمينی را با اقتباس از کتاب ارزشمند تولدی ديگر در اينجا جمع آوری کرده ام تا هم امکان دستيابی بدان آسان گردد و به فراموشی سپرده نشود وهم اينکه ياد استاد و همه روشنفکران ديگرايران زمين زنده نگاه داشته شود। ببينيد پايه های اولين حکومت الله در روی زمين برروی چه اصول و شالوده دروغينی بنا نهاده شده است و مکتب ولايت فقيه در آستين آنانی که به راستی دچار شيزوفرنی و روان‌گسيختگی سياسی بودند چگونه و بر روی چه تضاد و تفکراتی شکل گرفت . خود بخوانيد و قضاوت کنيد .

گفته ها و تضاد های دروغين پيامبر نوفل لوشاتو :

۱. روح الله خمينی در مقام حجت السلامی در قم در کشف الاسرار خود نوشت:

”فقها و مجتهدين هيچ وقت نه تنها با اساس سلطنت مخالفت نکردند، بلکه بسياری از علمای عالی مقام با سلاطين همراهيها نيز کردند، و آنها که می گويند اسلام با سلطنت مخالف است نيت فتنه انگيزی دارند و می خواهند دولت را به آنها بدبين کنند".

۱. ولی همين شخص در مقام آيت الله کشف کرد که:

”سلطنت اصلی است که اسلام بر آن خط بطلان کشيده است و خداوند امر فرموده است که مردم به سلاطين کافر شوند، به همين جهت است که فقها و علما هميشه از سلاطين اعراض کردند”.

۲. در نوفل لوشاتو، در هفده مورد مختلف تاکيد کرد که: ”در ايران اسلامی شخصا هيچ نقشی را در اداره امور مملکت به عهده نخواهد گرفت و رئيس جمهور يا رهبر نخواهد شد و تنها به ايفای نقش ارشادی اکتفا خواهدکرد” .

۲. ولی به محض بازگشت به ايران،اعلام کرد که:

”آنهائيکه ميگويند روحانيون نبايد مصادر امور حکومتی باشند دشمنان خدا ورسولند و ميخواهند اسلام را ازبين ببرند. ”

۳. در نوفل لوشاتو بيست و يکبار قول داد که:

”دولت اسلامی دولتی کاملا دموکراتيک خواهد بود، همه نهادهای فشار و اختناق در آن از ميان خواهد رفت، هر کس خواهد توانست عقيده خودش را آزادانه بيان کند، مطبوعات و راديو و تلويزيون در نشر همه واقعيات آزاد خواهند بود، تشکيل هر گونه احزاب و اجتماعات حتی احزات کمونيستی مجاز خواهد بود، تمام اقليت های مذهبی برای اجرای اداب دينی خود آزادی کامل خواهند داشت، دولت اسلامی تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد و تمام مسائل فقط به استناد متممم قانون اساسی مطرح خواهند شد، و برنامه سياسی آن آزادی و دموکراسی حقيقی خواهد بود. ” ۳. ولی در همان نخستين ماه بازگشت خود به ايران، در همين باره گفت: :” به اينهايی که از دموکراسی حرف می زنند گوش ندهيد. اينها با اسلام مخالفند. هر کس جمهوری بخواهد دشمن ما است، هر کس صحبت از جمهوری دمکراتيک بکند دشمن اسلام است. اينهايی که فرياد می زنند که بايد دمکراسی باشد اينها مسيرشان غير از ما است. مگر شما انقلاب کرديد که مثل سويس بشويد؟ ما قلمهای مسموم آنهايی را که صحبت ملی و دمکراتيک و اينها را می کنند می شکنيم. به اين روشنفکران هشدار ميدهم که اگر از فضولی دست برندارند سرکوب خواهيد شد .”

۴. در نوفل لوشاتو بارها تاکيد کرد که :

:”د رحکومت اسلامی ما از نظر حقوق انسانی تفاوتی ميان زن و مرد نخواهد بود زنها در جمهوری اسلامی در نوع پوشش خود، نوع تحصيلات خود، نوع فعاليت خود کاملا آزاد خواهند بود، به همانطور که مردها آزادند".

۴. و در تهران :

”گشودن مبحثی به نام حقوق زن يک پديده غربی ناشی از يک بينش غير توحيدی و نشانی از يک بيماری غرب زدگی است،” । ۵. ولی هم او در همان نخستين روزهای بازگشت، در فيضيه قم: ”حقوق بشر ساخته وپرداخته استکبار است و همه اينهايی که صحبت از حقوق بشر می کنند عمال استعمال هستند. ”

۶. در نوفل لوشاتو قول داد که:

”در حکومت اسلامی هر فردی در دادن يا ندادن رای آزاد خواهد بود و رای او هرچه باشد محترم شمرده خواهد شد. ”

۶. ولی هم او در فردای رفراندوم فروردين۱۳۵۸ اختار کرد که:

”ما همه اينهايی را که به جمهوری اسلامی رای ندادند يا انتخابات را تحريم کردند منافق می دانيم و طوری سرکوبشان می کنيم که از اين جرثومه های فساد اثری باقی نماند. ”

۷. در نوفل لوشاتو تعهد کرد که:

”در ايران اسلامی حقوق هر متهمی در جريان دادرسی به طور کامل رعايت خواهد شد و امکانات قانونی از هر جهت برای او فراهم خواهد بود. ” ۷. ولی در تهران همين مدافع عدالت فتوا داد که:

” اينهايی که در بازداشت هستند مقامات عالی رتبه رژيم پيشين متهم نيستند بلکه مجرمند . بايد فقط هويتشان را ثابت کرد و بعد همه آنها را کشت. اصلا احتياجی به محاکمه آنها نيست و هيچ گونه ترحمی هم در باره آنها مورد ندارد. ما معتقديم که مجرم اصولا محاکمه ندارد و بايد او را کشت.” ۸. بعد از بهمن ۵۷ :

"فقط به اين دلخوش نباشيد که ما برايتان مسکن ميسازيم، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی ميکنيم، اتوبوس رابرای طبقه مستمند مجانی کنيم . البته همه اينها را ميکنيم، اما دلخوش به همين مقدار نباشيد. ما همانطور که دنيايتان را آباد ميکنيم آخرتتان را هم آباد ميکنيم .”و اندکی بعد از آن، بمناسبت آغاز سال نو، اعلاميه داد که "بزودی همه مردم ايران صاحب خانه و مسکن شخصی خواهند داشت”.

۸. چندين ماه بعد :

"هی ميگوئيد گرانی است . هی ميگوئيد کمبود است. هست که هست .

بيائيم نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، بخطر بيندازيم که گوشت گران است و ميوه گران است و مردم ناراضی هستند؟ بيائيم وهمه زحمتهای انبياء عليه السلام را بباد فنا بدهيم؟ چرا آدم نميشويد؟”

ودرپيام سالگردچهارمين سال جمهوری اسلامی:

“خداوند تعالی عنايات خاصه غيبيه خودش را برشما ارزانی فرموده .

اگر از وضعی که الان داريد شکر گزار نباشيد خوف آن را دارم که خداوند قهار برشما غضب فرمايد و خدای نخواسته تر و خشک را باهم بسوزاند و راه گريزی هم برايتان نباشد". ۹. دردوازدهم فروردين ماه۱۳۵۸ در پيام راديوی خود از ملت خواست که: ” اکنون با فرستادن طبقه فاضله وامنای خود به مجلس موسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصويب برسانيد که اين وظيفه شرعی است" ۹. و در جايی ديگر :

“کسانی که بخيال خودشان روشنفکر هستند و مجلس موسسان می خواهند و با مجلس خبرگان موافق نيستند اساسا با اسلام مخالفند و ما با آنها به همين صورت عمل خواهيم کرد".

۱۰. در منشوری هشت ماده ای در تابستان سال ۱۳۶۱ فتوا داد که: “کسی حق ندارد بر ديگران جاسوسی کند، زيرا قرآن می فرمايد که بعضی از اهل ايمان بر بعضی ديگر جاسوسی نکنند، “ ۱۰. ولی هم او در پائيز همان سال به دانش آموزان عزيزپيام فرستاد که: ”معلمين خود را زير نظر بگيرند و انحرافات انها را محرمانه به مسئولان امنيتی گزارش دهند، و از معلمان خود نيز خواست که کارهای مشکوک شاگردان خود و اوليای آنها را به همين مسئولان گزارش کنند. ” ۱۱. در پيام راديويی دومين سالگرد انقلاب گفت: :”حق رای دادن برای همه احاد و افراد جمهوری اسلامی وجود دارد . چرا بايد نظاميان از حق دخالت در تعيين سرنوشت خودشان ممنوع باشند؟ اينها از دوره طاغوت است”،

۱۱. تنها دو سال بعد در مراسم سالروز تولد امام هشتم اظهار داشت:

” برای نظاميها جايز نيست که وارد بشوند در سياست . او ن طرفدار يکی، اون طرفدار يکی ديگر . اصلا به شما چه ربطی دارد که درمجلس چه ميگذرد؟ انتخابات به ارتش چه مربوط است؟ به سپاه پاسداران چه مربوط است؟ برای هيچکدام جايز نيست اين. ”

۱۲. درنوروز سال ۱۳۴۲ بنام روحانيت قم اعلاميه داد که :

”دستگاه حاکمه ايران به احکام مقدسه اسلام و قرآن تجاوز کرده و ميخواهد تساوی حقوق زن و مرد را تصويب کند.” دولت درصدد است درانجمنهای ايالتی و ولايتی به زنها حق رأی بدهد و اين برخلاف شرع مبين و موجب نگرانی علما و عامه مسلمين است. ” ۱۲. ولی هم او، درمقام ولايت فقيه اززنان عضو کميته ها ی اسلامی خواست که:

”با رفتن خودشان بر سر صندوقهای انتخابات و دادن آراء هرچه بيشتر وظيفه اسلامی خودشان را انجام دهند تا توطئه های دشمنان اسلامی راخنثی کنند. ”

۱۳. درکشف الاسرار نوشته بود:

:” سنيان خود را درمحکمه عدل و انصاف و شرافت و انسانيت محکوم کرده اند وعمربن الخطاب ياوه سرائی بود که تا قيامت نمونه کفر و زندقه است".

۱۳. بعدا درمقام ولی فقيه جمهوری اسلامی فتوی داد که :

” آنها که ميان شيعه و سنی اختلاف مياندازند نوکران استعمارند و مأموريت دارند تا نگذارند اتحاد بين تشيع و تسنن صورت بگيرد".

۱۴. درهنگام انتصاب مهدی بازرگان به نخست وزيری، وی درفرمان خود نوشت که :

” چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان مردی است فاضل ومتين ومتدين، ايشان را بواسطه ولايتی که ازطرف شارع مقدس دارم به رياست دولت معرفی ميکنم و برملت واجب ميدانم که ازاو اتباع کند، زيرا مخالفت با او مخالفت با شرع اسلام است و مخالفت با اسلام قيام بر ضد خدا است".

۱۴. و تنها يکسال بعد گفت :

”اين آدم اصلا صلاحيت حکومت نداشت و افکار انحرافی داشت و مصلحت شرع اقتضا ميکرد که ازکار برکنار شود” .

۱۵. ودرهنگام رياست جمهوری ابوالحسن بنی صدر، درپيام نوروزی خود تأکيد کرد که:

” آقای بنی صدر مسلمان است، مومن است، خدمتگزار است، و هرکس درهرمقامی شرعا بايد انسان را تأييد کند. مخالفت با ايشان کار اشخاصی است که تعهد به اسلام ندارند. ”

۱۵. چند ماه بعد درپيامی ديگر گفت :

”اين آدم ازاول ادعا ميکرد که مسلمان هستم ولی من هم از اول ميدانستم که دروغ ميگويد . بعد هم گفت مخالف امريکا هستم ولی خودش عامل امريکا بود. اين دولتهای بزرگ ازاولی که نقشه استعمار را همه جا کشيدند هرجا مأمورينی دارند".

برسی گستره ديد و اطلاعات علمی خمينی در قرن بيستم ، وقتی علم از ديد او فقط در احاديث معتبر امام جعفر صادق خلاصه ميشود :

۱۶. اطلاعات تاريخی و جغرافيائی:

” دوهزار سال امريکا مارا استعمار کرده است”.

۱۷. اطلاعات فلسفی:

“سقراط فيلسوف عظيم الشأن الهی درغاری به اعتزال پرداخت ومردم را از شرک به خدا نهی کرد، و افلاطون که معروف به توحيد است ازاساتيد بزرگ الهيات بود، وفيثاغورث حکيم حکمت را از حضرت سليمان نبی فرا گرفت، و انبذ قلس فيلسوف بزرگ حکمت را از داود نبی اخذ کرد، و ارسطاطاليس بن نيقوماخوس و اسکندر ذوالقرنين اززمره ديگرحکما وفلاسفه بزرگ الهی بودند".

۱۸. اطلاعات رياضی:

“ شما ياوه گويان بازندگی معنوی وسعادت اجتماعی صدها هزار ميليون نفر) صدها ميليار نفر( مسلمان بازی ميکنيد”و”مقصود اين قلمهای مسموم اين است که چندين هزار ميليون) چند ين ميليارد ( بزرگان دين را جماد و پوسيده بدانند”و"ميليونها ميليون) چند هزار ميليارد ( سلاطين و بزرگان و فلاسفه درعالم آمده اند که ما نام و نشان آنها را فراموش کرده ايم”.

۱۹. اطلاعات نظامی :

” اين صدام عفلقی که ميگويد من مسلمان هستم از همانهائی است که با سيد الشهدا حرکت کردند و آنها را به تفنگ بستند".

۲۰. اطلاعات فنی:

”اسلام حداقل مجازات راهزنان هوائی را اعدام قرار داده است". ۲۲. اطلاعات اواز گذشته کشورخودش:

“مجوسان کتابی داشته اند بنام پازند که آنرا سوخته اند، و پيغمبری داشته اند زرتشت نام که اورا کشته اند، و جهاد با اين فرقه واجب است تا آنکه مسلمان شوند يا جزيه قبول کنند با شرايط، وازجمله اين شرايط است که با زنان مسلمان زنا نکنند، وکفار بر اسرار مسلمانان واقف نسازند، وچهارپای سواری ايشان غير از چهار پای سواری مسلمانان باشد، وبرآن چهار پا نيز يکطرفه سوار شوند، يعنی هردوپای خود را بريکجانب اوبزنند”. “بيست وچند هزار جمعيت عرب ، اين مملکت به اين وسيعی / (ايران را همچنين پايمال کرد و رفت تا آن آخر برای اينکه متمدنش کند، آدمش کند و کرد"سخنرانی سال ۴۳ صحيفه ی نور ج ۱. ۲اطلاعات او درباره واقعيتهای امروزی جهان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر