۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

16 آذز ، جنبش سبز _ دو هدف مهم


آرش صبحی

باید اذعان نمود که باعث و بانی همه آنچه که ظرف هفته گذشته و پیش ازآن اتفاق افتاد ودرآینده نیزدرابعاد وسیعتری تداوم خواهد یافت، مرهون جنبش سبز و غریو فریاد خشمگنانه مردمی بوده که حالا دارد میرود تا اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران را با خود همراه نماید. لذا بر هر ایرانی و هر سبز اندیشی واجب ملی و میهنی و مبارزاتی است که در هر تجمع وتظاهراتی شعارهای کوبنده نسبت به دو کشور یادشده، و هر کشور دیگری که بخواهد دراین برهه حساس منافع ملت ایران (( ونه منافع دولت نامشروع اسلامی )) را نادیده بگیرد، درعین رعایت گفتمان و ادبیات مسالمت آمیزبا تند ترین شعارها چنین کشورهائی را هدف بگیرند، تاهرچه زودتر و بدون فوت وقت مواضع خود را روشن، و جدائی و نفرت مردم ایران از رژیم اسلامی را بهتر از گذشته دریابند، که 16 آذر بدلیل اهمیت تاریخی اش بهترین زمان برای سردادن چنین شعارهای کوبنده ای میتواند باشد

************************

صدور قطعنامه شورای حکام انرژی اتمی سازمان ملل متحد در روز جمعه ششم آذرماه 88، وبدنبال آن استعفای علنی، آخوند جوادی آملی که سالها دست دردست خمینی وخامنه ای درتمامی جنایات رژیم خونخواراسلامی همراه وهمگام بوده، ازتریبون نماز جمعه،، (( بااین هشدارکه بسیج باید مسیر صحیح خود را بپیماید)) وبسیاری رویدادهای دیگر که طرح همه آنها دراین مقال ومجال نمیگنجد رابدون هیچ تحلیل وتفسیر وتعبیری، باید ماحصل شعارهای کوبنده مردم درجنبش سبز ارزیابی نمود که آثارمثبت آن دارد یک به یک عیان میشود.

نتایج مثبت شعارهای مردم وجنبش سبزتا آنجا به ثمرنشسته است که یکی ازمهرهای بلند پایه حزب موتلفه {{ حمید رضا ترقی }} که مسئول بخش سیاسی این حزب میباشد وازسرسپردگان وحامیان بی چون وچرای رژیم، وخامنه ای محسوب میشود، ضمن تائید این موضوع که دراکثر سایتهای خبری بازتاب وسیعی داشت، با صراحت اعلام مینماید که - آنچه درشورای حکام بوقوع پیوست، بویژه رای مثبت چین کمونیست وروسیه به قطعنامه محکومیت رژیم درآژانس، نتیجه شعارها وفشارهائی بود که درفریادهای خشم آلود مردم تبلوریافته بود.

شاید اگرآن فریادهای مرگ بر(( روسیه ومرگ برچین )) ومرگ بردیکتاتورهای مردم وجنبش سبزنبود، تصوراینکه دوکشور فرصت طلب وغارتگر بخود اجازه دهند که برخلاف میل شان ذیل قطعنامه محکومیت رژیم فتنه آفرین وروبه زوال اسلامی درآژانس اتمی را امضاء نمایند، باوری غیرممکن بود.

وشاید آخوند جوادی آملی هم هرگز بخود اجازه نمیداد تا با چنین صراحتی، ضمن سرزنش ومحکوم کردن تلویحی،، وبه انحراف کشیده شدن بسیج وسپاه، وبه تعبیر دیگربه انحراف رفتن سید علی خامنه ای ازمسیر واقعی شان، کناره گیری واستعفای خود را چنان شفاف ومعنا دار، از پشت تریبون نمازجمعه قم که بنا به تعریفی، بسیاری آنرا ام القرا ومرکز حمایتهای همه جانبه ازحکومت میدانند، اعلام نماید!!

همین دو اتفاق نسبتا"مهم واظهار نظراتی که پس ازاین حوادث توسط عناصربلند پایه ومیانه رژیم با الفاظ گوناگون بیان گردید، فهم وحشت آنها ازفروپاشی درلابلای گفتارها بخوبی ملموس میباشد. گفته های لاریجانی رئیس مجلس اسلامی درکناردواتفاقی که بدان اشاره شد، مبین این حقیقت غیرقابل انکاراست که بسیاری ازسرکردگان نظام اسلامی درخلوت وجلوت به این نتیجه رسیده اند که رژیم اسلامی درسراشیبی بسیار تند سقوط وفروپاشی قرارگرفته وجلوگیری ازآن نیز امری محال وغیر ممکن مینماید.

نتیجه ای که مردم و جنبش سبز باید روی آن توقف وتامل نمایند، دراینست که به نقش اساسی وقدرت کوبنده خود پی ببرند، و دریابند که ازچه ظرفیتها وپتانسیل خرد کننده ای برخوردارند.

فشار وضرباتی که برپیکرپوسیده رژیم وارد آمده ومیاید، و روز به روزهم دامنه وابعاد آن گسترده تروخرد کننده ترخواهد شد، بلاتردید حاصل بهم پیوستگی خشم وخروش ونفرت مردمی است که بعد از تحمل سی سال ظلم وجورحکومت ولایت مطلقه فقیه با بهانه تقلب درانتخابات قلابی22 خرداد 88 شعله ورگردید وهرروز فروزان تراز روز قبل درقالب حرکتهای اعتراضی وبا نام جنبش سبزتجلی یافت، وهم اکنون ابعاد ودامنه آن منهای رخدادهای داخلی جنبه فراجغرافیائی جهانی یافته ورژیم هرلحظه بیش ازپیش درباتلاق خودساخته فرومیرود. بهمین جهت لازمست که با توجه به جمیع تجربیات بدست آمده، مردم ضمن حضورهرچه فشرده تر درتظاهرات وراهپیمائی های اعتراضی، شعارهای اعتراضی را بگونه ای طراحی وتنظیم نمایند که دوهدف عمده واساسی را هدف خود داشته باشد. چرا که همگامی وهم سوئی وهم صدائی دراین مهم میتواند هرچه بیشترموجبات بی آبروئی رژیم، چه درعرصه داخلی وچه درعرصه بین المللی رافراهم، ودرآتیه ای نزدیک سازوکارعقب نشینی ونهایتا"خلع سلاح این نظام فاسد را رقم بزند. دراینصورت نیزشرکای با نفوذ آن، چون چین کمونیست وروسیه ، یا هرکشور دیگری که قصد تعامل ومناسبات با این رژیم راداشته باشد رانیز دستخوش تردید وبفکرفاصله گرفتن بنماید.

با تعریفی که ارائه شد، لازمست که شعارها بطوردقیق معطوف به دومسئله بسیارمهم باشد. بخش داخلی وبخش خارجی. دربخش داخلی شعارها باید بگونه ای باشد که ضمن بیزاری وتنفرمردم، زمینه سازی انحلال نظام اسلامی را دربرداشته باشد. درعین حال باید حامل پیام دست کشیدن وپیوستن عناصر رژیم درهر رده وجایگاهی ازنظام مذهبی وپیوستن شان بمردم باشد. شعارهای داخلی باید دربردارنده این قضیه باشد که اگر عناصر رژیم ازآن دست بشویند وبمردم متصل شوند، نه اینکه آغوش مردم بر روی آنها باز خواهد بود، ومورد مهرومحبت قرارخواهند گرفت، بلکه این آرامش خیال را بیابند که درایران آزاد فردا، مقوله ای بنام انتقام وکشتار ومحاکمه وزندان نیز شامل حال پیوند خوردگان بمردم نخواهد شد. بسیجی وسپاهی بایدازشعارهای جنبش سبز به این نتیجه برسند که این حکومت بطورسقوط آزاد درحال سرنگونی وفروپاشی است، وآنها هستند که باید مصالح ومنافع، وادامه زندگی خود وخانواده شان را مورد ارزیابی وکندو کاو قراردهند. درحقیقت شعارهای جنبش سبز باید بهمان اندازه که خامنه ای واحمدی نژاد وسرکردگان ومزدورانش را مورد خشم قرارمیدهد، ازآنسو ضرورت دارد تا حامل پیام مهربانی وعشق وبخشش ودوستی برای نیروهای خیابانی واطلاعاتی وانتظامی وغیرو باشد که درعین نابخردی، بقول میر حسین موسوی با دریافت پاداش سرانه دست بهرجنایتی زده اند.

دراین صورت شعارها به آنها تفهیم خواهد نمود که تصمیم بگیرند به سوی ملت بشتابند، یا دراردوگاه نظام مذهبی کماکان به کشتار وجنایت وسرکوب ادامه دهند.

شعارهایی که نظام مذهبی وعناصر آنها را هدف میگیرد لازمست تا در هرتجمع اعتراضی بصورت ادبیات جنبش سبز بی وقفه تداوم یابد تا عوامل سرکوب رژیم در فردای فروریزی این نظام آدمکش واستقرار یک حکومت آزاد ومبتنی به منشور جهانی حقوق بشر هیچ بهانه ای مبنی براینکه مامور بوده ایم ومعذورباقی نگذارد.

بخش خارجی:

عقب نشینی چین کمونیست و روسیه دو کشوری که بعنوان دوبازوی رژیم مذهبی درعرصه بین المللی عمل میکنند، بواقع درزمره کشورهائی قراردارند که کارنامه سیاسی شان درعرصه داخلی خودشان چندان تفاوتی با رژیم اسلامی ندارد. درزمینه رعایت حقوق بشرهم میتوان ادعا نمودکه کارنامه شان چندان روشن ترازکارنامه سیاه رژیم اسلامی نبوده است.

اما همین کشورها با تمامی شباهت هائی که با حکومت ملایان دارند، وخدا میداند که چه باجهای کلانی، وچه امتیازات ومعاملات پرسودی درقبال صادرات اجناس بنجول، وهمکاریهای امنیتی وسیاسی ومثلا" تکنولوژیکی توسط نظام مذهبی به آنها پرداخت شده، لاجرم تحت تاثیر شعارهای جنبش سبز قرارگرفته، وبا یگ چرخش 180 درجه ای آن کردند که همه برآن واقفند. خامنه ای واحمدی نژاد ودیگرسرکردگان نظام مذهبی که چشم امید به حمایتهای این دوکشور دارای حق وتو درشورای امنیت، ودارای نفوذ در1 +5 دوخته بودند، با آنچه که روز جمعه درآژانس انرژی اتمی بوقوع پیوست، بطورقطع باید دریافته باشند که انتظارشان چقدربیهوده، ودلبستگی شان به مشابه خودشان تاچه حد ابلهانه بوده است. آقایان ومجلس نشینان طماع وشریک درهمه جنایات وچپاولگریها، پس ازصدور قطعنامه محکومیت رژیم درآژانس اتمی وتائید وامضای دوکشور روسیه وچین کمونسیت درذیل قطعنامه، متوجه این واقعیت شدند که همه قماررایکجا باخته اند. این موضوع نیزدرجای خود حائز اهمیت است که دوکشورچین کمونیست و روسیه، صرفنظرازماهیت شان، با شنیدن صدای مرگ شان از زبان میلیونها ایرانی اثبات نمودند که همه حمایت شان ازرژیم فاسد آخوندی لزوما" جنبه فرصت طلبانه وباج گیری داشته، وهرلحظه آماده اند که بنا برمصلحت وحفظ منافع ملی شان ازحمایتهای سیاسی خودچشم پوشی نموده، وازمنافع ناچیزاقتصادی درمقایسه با تراز بازرگانی چند صد میلیاردی شان با آمریکا، واروپا درچشم بهم زدنی فتیله دینامیت زیرپای رژیم را روشن، و درشورای امنیت هم ذیل قطعنامه تحریمها را نیزامضا ء نمایند.

این تجربیات گراسنگ باید قدردانست و مد نظرقرارداد.

باید اذعان نمود که باعث وبانی همه آنچه که ظرف هفته گذشته وپیش ازآن اتفاق افتاد ودرآینده نیزدرابعاد وسیعتری تداوم خواهد یافت، مرهون جنبش سبزوغریوفریاد خشمگنانه مردمی بوده که حالا دارد میرود تا اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران را با خود همراه نماید. لذا برهرایرانی وهرسبزاندیشی واجب ملی و میهنی ومبارزاتی است که درهر تجمع وتظاهراتی شعارهای کوبنده نسبت به دوکشور یادشده، وهرکشوردیگری که بخواهد دراین برهه حساس منافع ملت ایران (( ونه منافع دولت نامشروع اسلامی )) را نادیده بگیرد، درعین رعایت گفتمان وادبیات مسالمت آمیزبا تند ترین شعارها چنین کشورهائی راهدف بگیرند، تاهرچه زودتر وبدون فوت وقت مواضع خود را روشن، و جدائی ونفرت مردم ایران از رژیم اسلامی را بهتر از گذشته دریابند، که 16 آذربدلیل اهمیت تاریخی اش بهترین زمان برای سردادن چنین شعارهای کوبنده ای میتواند باشد.

بهمین دلیل است توصیه میشود تا نظریه پردازان وتئوریسین های جنبش سبز، وهم چنین نحله های مختلف روشنفکری وفعالین سیاسی، ولایه های مختلف صنفی واقشاراجتماعی، با درنظر گرفتن تجربیات کسب شده طی 5 ماهه گذشته، بخصوص آنچه که ظرف هفته گذشته بوقوع پیوسته، این مهم را درتمامی برنامه ریزی ها، بطوردقیق درنظربگیرند، تجمعات، ودرتنظیم شعارها، منهای شعارهائی که توده ها بصورت خود جوش سرمیدهند، بگونه ای عمل نمایند که دو هدف اساسی مورد اشاره همواره دراولویت اول شعارها قرارداشته باشد.
ایران 9آذرماه 88

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر