۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

بازاريان درمقابل يك آزمايش تاريخي

آرش  صبحي


بازاريان بايد ازاين بابت اطمينان بلا شبهه بيابند كه اگردرشرايط كنوني سازشي حاصل شود، اين سازش يا عقب نشيني رژيم كلاش جمهوري اسلامي حقه اي بيش نخواهد بود ونبايد آنرا ابدا"جدي تلقي نمايند. بلكه بايد به اين مهم بيانديشند كه دولت احمدي نژاد بعنوان كارگزارولايت مطلقه باهمراهي همه جانبه سرداران دزد و جنايتكارسپاه وسربازان گمنام امام زمان ولباس شخصي هاي اوباش كه مثل اختاپوسي ده هزارپا برتمامي عرصه هاي سياسي واقتصادي كشورچنگ انداخته اند، از همين حالامترصدند..

*****************************************************************

جمهوري ضد اسلامي وضد بشري وضد ايراني بالاخره كاررابدانجا رساند كه لاجرم كارد به استخوان حاميان سنتي هم رسيد.

طيف وطبقه اي كه به استناد متون تاريخي بصورت سنتي حداقل ازقاجاريه به اينسو، همواره ازحاميان وهمراهان بي چون وچراي آخوندها وملاها بوده، وبطورمشخص يكي ازمهمترين حاميان و تامين كنندگان احتياجات روح الله خميني درجهت مقابله با رژيم پادشاهي وپيشبرد اهداف شوم اودرراستاي پيروزي انقلابي بودند كه دستاورد آن چيزي بجزذوال همه جانبه كشورو يك سيه روزي ملي نبوده است. منتفع شدن بي حساب وكتاب بازاريان ازبلبشوي جمهوري اسلامي وبازبودن دستها شان درآشفته بازاري كه خميني واعقاب او بوجود آوردند كه هنوزهم بعنوان يك بيمار درحال احتضار ادامه دارد، باعث شده بودتا حجره داران بازار با درپيش گرفتن حالت بي تفاوتي و سياستي محافظه كارانه كه اگرنخواهيم آنرا همگامي بازاربارژيم ارزيابي نمائيم، ميتوان آنرا بمثابه سكوت علامت رضا تعبيروتفسير نمود سردرزيربرف كرده بودند ومشغول تامين منافعي بودند كه ميشد درميان آن بوي خون مردم را درآن استشمام، وصداي خرد شدن استخوانهاي اكثريت بزرگي ازمردم را كه هرروز با شيب بيشتري روانه مسيرفقر ميشوند رااحساس نمود. اگربنا باشد كه گفته شود، گفتني هاي فراواني هست كه نگارنده بهمين مقدارناچيزبسنده ميكند. بنا بهيمن دليل بود كه هيچگاه ديده نشد بازاريان، بويژه تجارمحترم بازارتهران درطي سه دهه حكومت ولايت فقيه چشم وگوششان رابرحقايق تلخ وآنچه كه اين رژيم پليد تا امروزبرملت ايران تحميل نموده، بگشايند، وبراي يكبارهم شده درمقابل آنهمه جنايات وخيانتهاي رژيم فاسد اسلامي، وغارتگري وچالش آفريني هاي منطقه اي وبين المللي ولايت مطلقه وملايان حاكم لب به اعتراض بگشايند.

هرگزمشاهده نشد كه بازاريان كشوركه خود درزمره شهروندان اين كشورمحسوب ميشوند، حمايت خودازجنبشهاي مدني ملت ايران كه نقطه اوج آن درجنبش سبزودراعتراض به انتخابات قلابي 22 خرداد88 تبلوريافت ورژيم اسلامي درنهايت قصاوت وبصورتي سبعانه برروي مردم ايران آتش گشود وسنگ فرش خياباتها رابا خون جوانان اين مرزوبوم رنگين نمود، پاي بميدان بگذارند، دست ازمماشات بكشند، واقدامات اين رژيم جنون گرفته وآشوب آفرين راولو درقالب يك بيانيه آبكي محكوم نمايند!!؟.

گويا بازاريان محترم وتجاربانام وگمنام ازاين حقيقت تاريخي غافل مانده بودند كه درنظامهاي تام گرا چون نظام جمهوري اسلامي كه ماهيتا"هيچ تفاوتي با رژيم هاي كمونيست كره شمالي و چين كمونيست وشوروي دوران استالين و... نداردوابزار فرمانروائي شان بجز تانك وتوپ وشكنجه وزندان وبگيروببند نبوده و نخواهد بود. بگواه تاريخ چون نظامهاي ايدئولوژيك (( حتي اسلامي)) هيچ اعتقادي به نظرات مردم ندارند وبجزماندگاري شان به چيز ديگري نمي انديشند، بنا بمصلحت وبه تناسب زمان درمقاطع گوناگون جبرا" تيغشان برپيكره لايه هاي مختلف صنفي واجتماعي وسياسي مي نشيند. شايد ديرو زود داشته باشد، ولي بطورقطع ويقين سوخت وسوز نخواهد داشت. بازاريان ما اگرازدرايت لازم برخوداربودند بايد ازهمان زماني كه شاهد قلع وقمع دانشجويان ومعلمان وكارگران وديگرلايه هاي صنفي واجتماعي كه بخاطر احقاق حقوقشان فرياد ميزدند، ورژيم اسلامي با بيرحمي تمام همگي آن فريادها را با سرب گداخته وزندان وشكنجه واعدام مورد سركوب قرارداد، بايد درميافتند كه بالاخره وبطورلاجرم روزو روزگاري نوبت به آنها هم خواهد رسيد ورژيم بسراغ آنها هم خواهد رفت. شايد بازاريان تجربه دوسال پيش يعني مسئله مالياتها وعقب نشيني دولت را كه درسال 77بوقوع پيوست رابيش ازحد جدي گرفته بودند وفكرميكردند كه عقب نشيني دولت درآن مقطع يك عقب نشيني مادالعمري است وآنها ميتوانند با آسودگي به كاروزندگي وثروت اندوزي شان ادامه دهند. بازاريان كه درآنزمان توانسته بودند با يك اتحاد وهمبستگي صنفي و همه جانبه دولت را وادار به عقب نشيني بنمايند، بايد با خود مي انديشند كه اين مارزخم خورده كه كوچكترين رحم ومروتي درسيره وفطرت آن وحتي در دين وآئين ادعائيشان وجود ندارد، درفرصت مناسب بسراغ آنها خواهد آمد وبا زور سرنيزه ونيروهاي سركوبگركه با فرمان مستقيم ولايت مطلقه فقيه خواهد بود، گريبان آنهارا خواهد گرفت كه ديديم بعد ازگذشت دوسال، وآن عقب نشيني تاكتيكي، اين اتفاق بوقوع پيوست وبا طرح افزايش ماليات 70 درصدي آمده اند تا آنها‌( بازاريان) را به تمكين واطاعت ازخواست دولت وفرمان ولايت مطلقه وادار نمايند كه چنين نيزشد، اما مقاومت بازاريان درپيوند با رويدادهاي اخير، صرفنظرازاينكه چنين افزايشي منطقي هست ياخير، يك واقعيت را عريان نمود وآن اينكه بازاريان دريافتند كه بايد بند ناف خودشان ازاين حكومت را ببرند ودرچنين برهه حساسي كه رژيم از درون وبيرون درزيرفشارهاي خردكننده قرارگرفته وبهمين دليل هم دراوج ذلالت وسراشيبي سقوط قراردارد خودشان را بمردم ايران متصل نمايند ومنافع خودرابا قرارگرفتن دركنارمردم تا محو اين حكومت فاسد وضدايراني ازگستره ايران زمين واستقراريك حكومت غيرمذهبي كه منبعث ازاراده اكثريت مردم ايران باشد جستجو نمايند.

بازاريان بايد خيلي زودترازاينكه نوبت به آنها برسد وتيغ تيزحكومت برپيكرآنها بنشيند وزخمهاي عميق رابرآنها وارد نمايد بايد اين واقعيت تلخ تاريخي را با گوشت وپوست واستخوان لمس ميكردند كه هرگونه سازش يا توافقي با اين حكومت درهرزمينه اي يك خودفريبي بيش نخواهد بود. بازاريان بايد تجربه تنش 10 ساله موجود بين فاشيسم جمهوري اسلامي با جامعه جهاني برسر مسئله اتمي رامدنظرخودقرارميدادندكه اين رژيم بهيچ اصلي ازاصول شناخته شده انساني و اجتماعي و فرهنگي واقتصادي وغيروپايبند نبوده، ودرآينده هم نخواهد بود. بازاريان بايد بصورت منطقي به اين حقيقت برسند كه اگرامروزرژيم برسرموضوع مالياتها تن بيك عقب نشيني بدهد، بطورقطع اين عمل يك عقب نشيني تاكتيكي براي خريد وقت وفرصت مناسب است ولاغير. وبايد نيك دريابند كه اين رژيم با مزدوران وجيره خواران آدمكشش درفرصت مناسب كه بنظردورهم نميرسد بسراغ آنها خواهد آمد وشايد اين بارباحمله وهجوم گسترده تروبازداشت وزنداني كردن تجار صاحب نام با اتهامات واهي، مشابه آنچه كه با ياران وهمراهان سياسي سي ويك ساله خود (( اصلاح طلبان حكومتي))كه دراستحكام قدرت اين رژيم اهريمني از هيچگونه همكاري، حتي فريب مردم هم دريغ نمودند. انجام داد. بازاريان بايد ازتاريخ درس بگيرند وتجربه هاي گوناگون گذشته بويژه تجربيات همين يكساله اخيررا پيش روي خود قراردهند كه وقتي حكومتي ازهرگونه فضيلت وكرامت ومعيارهاي انساني واخلاقي تهي باشد كه اين حكومت اين نظريه رابكرات به اثبات رسانده است، بطورطبيعي وبصورت بديهي ازهيچگونه اقدام غيرانساني وغيراخلاقي و... ولو درمورد نزديكترين ياران خود مثل هاشمي رفسنجاني وخاتمي و مير حسين موسوي و كروبي وامثالهم هم ترديد بخود راه نميدهد، وآن ميكند كه دنيا شاهد آن بود. بازاريان بايد بعدازدوبرخوردي كه طي سال 78وجريانات اخيركه بين آنها وحكومت رخ نمود به اين نقطه ازادراك سياسي رسيده باشندآنچه كه درشرايط كنوني براي ولايت مطلقه ومزدوران وآدمكشان او دراولويت اول قراردارد، حفظ موقعيت وماندن برسرقدرت بهر قيميت است كه طي همين يكساله اخير نشان داده اند كه براي تحقق اين تصور غلط ازهيچ جنايت وخيانتي رويگردان نبوده است.

بازاريان بايد ازاين بابت اطمينان بلا شبهه بيابند كه اگردرشرايط كنوني سازشي حاصل شود، اين سازش يا عقب نشيني رژيم كلاش جمهوري اسلامي حقه اي بيش نخواهد بود ونبايد آنرا ابدا"جدي تلقي نمايند. بلكه بايد به اين مهم بيانديشند كه دولت احمدي نژاد بعنوان كارگزارولايت مطلقه باهمراهي همه جانبه سرداران دزد و جنايتكارسپاه وسربازان گمنام امام زمان ولباس شخصي هاي اوباش كه مثل اختاپوسي ده هزارپا برتمامي عرصه هاي سياسي واقتصادي كشورچنگ انداخته اند، از همين حالامترصدند تا درفاصله زماني كوتاه كه درپناه عقب نشيني يا سازش تاكتيكي حاصل ميايد، برنامه ريزي لازم را بنمايند، تا اين بار نه با ارسال تعرفه هاي مالياتي، كه با هدف درهم كوبيدن مقاومت بازاروبازاريان، آنهم با حربه اتهام سازي ولاطائلات قضائي كه با كمك قوه فاسد وسياسي شده قضائيه صورت گرفته وميگيرد وارد ميدان شوند وبا وارد آوردن اتهامات ساختگي به تجاربا نفوذ وصاحب نام وبگيروببند آنها كه ازسازوكارهاي سركوب، وازمختصات شناخته شده اين حكومت ودولت نامشروع بوده وهست، بمقابله با بازاريان برخيزند وبهرطريق ممكن اهداف شوم وغارتگرانه خودرا عملي نمايند. حكومت اسلامي با توجه به شرايط دشواري كه درمقابل خود ميبيند چون گرگهاي هاروگرسنه نشان داده است كه بدنبال محوهرگونه مقاومتي ولوبحق ومشروع است. بازاريان بايد با توجه به آنچه كه براي حاج عزيزالله كاشاني و حاج آقا معتمديان بوقوع پيوست، به اين واقعيت پي برده باشند كه رژيم ظالم وضد مردمي اسلامي بي شرمي را تا بدانجا براي خود مشروع والهي ميپندارد كه اگرنيازباشد با توسل به حذف فيزيكي دراشكال مختلف هرصدا وفرياد حق طلبانه، وفريادهاي اعتراضي را كه هرروز وهرساعت دارد روندي صعودي را طي ميكند رابا زندان وشكنجه واعدام واتهامات ساختگي درهم بكوبد، همانگونه كه حدود ده سال پيش يكي ازبازاريان هم خوشنام وهم قديمي و صاحب نام بنام علي اصغراقباليان وباجناق اورا كه درزمينه چرم وسالامبورفعاليت داشتند وازمخالفان جدي شوراي اسلامي بازارآنموقع يعني دارو دسته عسگراولادي وخاموشي وجيره خواران موتلفه دردولت آنزمان بودند را درروز روشن ودرهنگاميكه آن مرحوم برسجاده ايستاده بود را درخانه اش واقع درخيابان جلفا درسيد خندان تهران با كارد وقمه بخاك وخون كشيدند وآب هم از آب تكان نخورد. درهمينجا ميخواهم اين پرسش را با بازاريان يا حداقل با تجارهمكارآن مرحوم درميان بگذارم كه شما آقايان درآنزمان درمقابل چنين كشتاري چه واكنشي ازخود نشان داديد؟؟؟ براستي درآنزماني كه اين سلاخي هولناك توسط جباران وآدمكشان رژيم اسلامي صورت پذيرفت، كدام حاجي بازاري بخود حق داد تا درمورد اين جنايت هولناك رژيم كه كمترين ترديدي درارتكاب دولتي بودنش وجود ندارد، كلامي برزبان براند، ودراعتراض به چنين عملي ولو براي يكساعت كركره هارا تا نيمه به پائين بكشند؟؟ طبيعي است كه سكوت آنروزبايد تبعات امروز را هم درپي داشته باشد!

با همه اين احوال واوصاف جاي خوشنودي بسيار داردكه بالاخره بازاريان دريافتند كه زمان بريدن بند نافها ازرژيم فرارسيده، وبا بهانه قراردادن افزايش هفتاددرصدي مالياتها پوسته سي و يك ساله سازش و مماشات را شكستندوبراي حفظ وتامين منافع شخصي هم كه شده قد برافراشتند وبا شجاعت وشهامت رودر روي حاكميت قرارگرفتند، ودرروزهاي دوشنبه وسه شنبه و... ضمن ابراز مخالفت با چنين افزايشي با برآوردن فرياد مرگ برديكتاتورخط با طلي هم برسي ويك سال خبط وخطا، سكوت وسازش و منفعت طلبي كه آنرا سهم خودازحكومت، اززمان قدرت يابي روح الله خميني به اينسو براي خود تلقي ميكردند، بكشند!!!. موضوع براي رژيم اسلامي كه هرروز به لبه پرتگاه ومرگ محتوم نزديك ونزديكترميشود چنان تكان دهنده وناباورانه بود كه درمرحله نخست بموجب سنت رايج، هيچ راهي بجزلشكركشي وسركوب بازاريان نداشت. اين حمله وهجوم مغول واركه با همكاري نيروهاي لباس شخصي وسربازان گمنام ويونيفورم پوشهاي انتظامي صورت گرفت، درنهايت منجربه ريختن خون يكي ازتجاربازاربنام حاج عزيزالله كاشاني بركف دالان هاي عريض وطويل بازار، وبازداشت وزنداني كردن چندتاجرديگرگرديد كه ميتواند كابوس رژيم ازريزش نيروهاي پشتيبان را بيش ازپيش تقويت نمايد. طبيعي است كه مردم ايران هم با همه دلخوري هائي كه ازخطاي نابخشودني بازاريان درحمايت ازخميني وثروت اندوزي در طي سي ويك سال گذشته ازمماشات بازاريان با رژيم دارند، با اطلاع ازحركت بازاريان ضمن حمايت وتحسين ازاين حركت شجاعانه، از بازاريان انتظار دارند كه با تغييررويكرد سياسي بسمت حركتهاي اعتراضي مردم به اعتراضات واعتصابات خود كه ميتواند منشاء اعتصابات درحوزه هاي ديگرباشد ادامه دهند وبا پيوستن به جنبش سبزواقعي مردم كه دراصول خواستارتغييرات بنيادين دركشور وبرگزاري يك رفراندوم با نظارت مجامع جهاني براي انتخاب نوع حكومت آينده براي كشورميباشد، بعد ازسي و يك همكاري با جمهوري خائن وخونخوار اسلامي دركنار دانشجويان وكارگران وزنان ومعلمان و كارمندان ودانشگاهيان وديگرلايه هاي اجتماعي قراربگيرند تا با همكاري وهمصدائي ملي به هدف نهائي مان كه همانا فروريزي اين نظام فاسد ميباشد دست پيدا كنيم. امتحان بزرگ وتاريخي پيش روي همه ما بعنوان يك ملت قرارگرفته است. آيالياقت ومنش آنرا خواهيم داشت كه از اين امتحان تاريخي كه بطور قطع نسلهاي آينده درمورد آن به ما نمره خواهند داد ودرمورد آن قضاوت خواهند نمود، سربلند بيرون بيائيم؟؟!! بازاريان بايد با خود بيانديشند وبراي اين پرسش پاسخ مناسبي داشته باشند.

بايد پيوند بازار با مردم وديگرطيفهاي صنفي واجتماعي را گرامي بداريم وبازاريان نيز بايد دريابند كه اگر حكومت كمر به زدن وبگير وببند آنها بسته است، بلاترديد هفتاد ميليون ايراني چون كوه درپشت سرآنها ايستاده و فريادشان فرياد آنها خواهد بود.

17تيرماه 89

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر