۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

فریب وشارلاتانیزم سیاسی، استراتژی احمدی نژاد_ (آرش صبحی)

        
احمدی نژاد بعنوان فردی که پرونده 5 ساله اش مملو از جنایت وخیانت به منافع ملی است ازپایمال شدن کرامت وفضائل انسانی بدلیل اعمال قدرت بگفته او کشورهای استعمارگرو سیستم سرمایه داری، و محرومیت بخش بزرگی از جامعه بشری از زندگی درسایه عشق وآزادی ، ونبود فضای مناسب برای زیستن درپناه صلح وآرامش و... که متاثرازاقدامات همان کشورها بوده وبنابگفته اوهنوزهم درشکل وشمایل دیگری ادامه دارد،  درپشت میزخطابه ملل متحد سخنانی قراء بیان، وبرمخرب بودن موضوعیت چنین سیاستهائی بطورچشمگیری پای فشرد.
*****************************************************************
با توجه به سخنان تبلیغی وبی پایه واساسی که احمدی نژاد درزمینه وجود آزادی درایران بیان نمود که موی بر تن هرانسان باشعوری سیخ مینمود، من معتقدم که رسانه های داخلی که در جایگاه اپوزیسیون قراردارند ضرورت دارد تا با همه محدودیت ها ومحصوریت هائی که برای شان وجود دارد، دراین برهه از زمان وشرایط حاکم بر کشور ضرورتا"با استناد به گفته های خود احمدی نژاد که درسازمان ملل متحد واز پشت یک تریبون مهم جهانی بیان نمود، باید ایشان را در تمامی زمینه هائی که برزبان آورد خصوصا"درمورد وجود آزادی واینکه دشمنانش ازاوآزادترند، او رابه چالش بگیرند. وقتی احمدی نژادازتبعیضات سخن میگوید وبا بیان خودش آنرا محکوم میکند وجامعه جهانی را به رفع تبعیض فرامیخواند. پس ایرانیان ودرراس آنها رسانه ها وشهروندان باید با برشمردن تبعیضات بیشمار درکشوراو را متوجه این حقیقت بنمایند که اگر تبعیض بد است ، بایددرهمه جا ودرهمه ابعادوبطورمشخص درایران تحت ظلم وستم هم بد شمرده شود.
 اگرحق وتو در شورای امنیت ملل متحد یک اشکال بزرگ و نابخشودنی درعرصه بین المللی است واو باصراحت آنرا محکوم وخواستار تجدید نظروبازنگری ولغوآن میشود که بواقع درست هم هست. مبارزین سیاسی ورسانه های مخالف با عملکردهای دولت احمدی نژاد باید با قاطعیت اورا متوجه این مسئله بنمایند که یک چنین اشکال بزرگی درابعادی بمراتب وحشتناکتردرقالب شورای نگهبان درکشورخودمان وجود دارد که بنا به توصیه احمدی نژاد به جامعه جهانی مبنی برلغوحق وتو، بایدشورای نگهبان هم  با توجه عملکردهای فراقانونی اش که در ادبیات سیاسی یک حق وتوی داخلی محسوب میشود، بدلیل اینکه این اجازه را بخود داده ومیدهد تا بتناسب مصلحت ورویکرد خودشان ونه مصالح کشور برهرموضوعی مهر قبولی ومردودی بگذارد، ، آنهم بنا به تشخیص12 نفرکه عمدتا" انتسابی هستند لازمست که دراسرع وقت ملغی اعلام گردد. اگرمرگ خوبست برای همه باید خوب باشد، نه برای همسایه!
احمدی نژاد بعنوان فردی که پرونده 5 ساله اش مملو از جنایت وخیانت به منافع ملی است ازپایمال شدن کرامت وفضائل انسانی بدلیل اعمال قدرت بگفته او کشورهای استعمارگرو سیستم سرمایه داری، و محرومیت بخش بزرگی از جامعه بشری از زندگی درسایه عشق وآزادی ، ونبود فضای مناسب برای زیستن درپناه صلح وآرامش و... که متاثرازاقدامات همان کشورها بوده وبنابگفته اوهنوزهم درشکل وشمایل دیگری ادامه دارد،  درپشت میزخطابه ملل متحد سخنانی قراء بیان، وبرمخرب بودن موضوعیت چنین سیاستهائی بطورچشمگیری پای فشرد.
پرسش اساسی اینست که با این اوصاف آیا میتوان از احمدی نژاد پرسید که تا چه حد خود ایشان به آنچه گفته است مقید و معتقد است؟ اگر به آنچه که درسازمان ملل بیان نمود، اعتقاد دارد، بلافاصله پرسش دیگری بدنبال پرسش اولیه خودنمائی میکند که: پس اینهمه بگیر وببند، اینهمه توپ وتشر وهراس افکنی درمیان ارباب جراید واهالی قلم وبیان، درعرصه موسیقی وسینما وعرصه های دیگر تحت عنوان حفظ آرامش جامعه واینکه از انعکاس حقایق خوداری شود از چه روست؟؟ فریاد بدون خشونت مردم وطرح پرسش رای من کجاست، یا بنام چه کسی خوانده شد، که میتوانست با منطقی بگفته اوالهی پاسخ داده شود، ازچه روی با چنان پاسخ سبعانه ای مواجه گردید؟؟ مگرمردمی که درارزیابی مشکلات کشور، احمدی نژاد را هدف گرفته واکثریت مردم کلیت نظام اسلامی وشخص ولایت مطلقه فقیه رامسئول همه این نابسامانیها میدانند بجزگفتن ونوشتن چه کرده بودند که احمدی نژاد درجایگاه رئیس جمهور بخود اجازه میدهید تا درنهایت بی ادبی بخشی ازآنها رادرحد بزغاله، وبخش دیگرشان را خس وخاشاک بنامد؟؟؟ مگرمیلیونها ایرانی خسته وبستوه آمده ازسیاستهای چالش آفرین وفتنه انگیزدولت مهرورز ودیگرپایوران حکومتی چه گفته ومیگویند که مستحق به غل وزنجیرکشیدن وکشتن میشوند؟ چه چیزی رامطالبه کرده ومیکنند که باید با روشی مشابه کشورهای استعمارگر وزورگو وغارتگرو... آنچنان سبعانه ووحشیانه مورد تعرض قراربگیرند و درهم کوبیده شوند؟؟ ازهیئت حقیت یاب برای اینکه 11 سپتامبرکارچه وکه بوده، که اصلا"هیچ ارتباطی به ماومنافع ملی ایرانیان ندارد یقه چاک میدهید ونعره میزند. اما وقتی درکشورخودمان بحث کمیته حقیقت یاب برای دهها اتفاق ملی ازقتلهای زنجیره ای گرفته تا موضوع 18 تیر78 وماجرای کهریزک ودزدیهای معاونش ودهها مورد دیگرصحبت به میان میاید، از رئیس جمهور گرفته تا رهبرفرزانه ومجلس ونهادهای دیگرهمگی  دستخوش لنکت زبان ومبتلا به آلزایمرمیشوید؟؟  
آقای احمدی نژاد بطورقطع مسبوق براین حقیقت هستند که تمامی آنچه را که ایشان درسفرنیویورک ودرمقابل دوربین رسانه های جهانی بیان نمود را نه ملت ایران، که جهانیان دیدند وشنیدند، وسند بی چون وچرائی شدند که هیچ گریزومجالی هم برای شانه خالی کردن از زیر  هیچیک ازآنها وجود ندارد. بهمین جهت است که باید پاسخ بدهند منهای آن دوجوان آمریکائی که بحق دربیگناهی کامل وبعنوان گروگان حکومت اسلامی برای مبادله یا یازیهای سیاسی یا چانه زنی های پشت پرده یکسال است بصورت غیراخلاقی وناثواب محبوس حکومت اسلامی هستند. باید به این سئوال بنیادین واساسی پاسخ بدهند که موسوی و کروبی وخاتمی و... بعنوان یاران دیرینه رژیم اسلامی و صرفا بعنوان مخالف تقلب درانتخابات چرا باید چنین ناجوانمردانه مورد بی حرمتی و حتی ضرب وشتم وتوهین وبا چنین احکام سنگینی محبوس شوند؟ باید بگویند که صدها زندانی سیاسی مثل عیسی سحرخیز – حشمت الله طبرزدی – نسرین ستوده – ابوالفضل عابدینی – احمد زید آبادی – ارژنگ دادوودی – بهروز جاوید تهرانی –هنگامه شهیدی و بسیاری دیگر که اسامی شان در این مجال ومقال نمیگنجد به چه دلیلی بجز آزادی خواهی وعدالت طلبی ومخالفت با شخص شما ودرنهایت مخالفت با عملکردهای غیرمسئولانه نظام درزندان هستند؟؟ وشما دربی شرمانه ترین شکل ممکن در یک گفتگوی خبری خطاب به خبرنگار میگوئید درایران اسلامی دشمنا نتان از شما آزاد ترند؟!!! کتاب مقدس بدست گرفتن ومعتقد بودتان را باید باور کرد، یا دروغهای شاخداری را که تحویل افکار عمومی میدهید؟؟ بیائید بگوئید.
اگر واقعا" به آنچه که درطی این سفرچند روزه، بویژه مطالبی که ازتریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیان کردید معتقدید، باید درعمل آنرا درانظار مردم ایران وجهانیان به اثبات برسانید ولو با هرهزینه ای. فضای عمومی کشور وهمچنین فضای رسانه ای ومطبوعاتی کشور باید بگونه ای دگرگون شود که دیگرشاهد بکیر وببند آشکار وپنهان منتقدین نباشیم. دیگر شاهد ترورهای خیابانی که اخیرا"گریبان دکترسودبخش ودکترسهرابی را گرفت وهمه میدانند که قاتلین این عزیزان کسی بجز سربازان وجنایتکاران گمنام امام زمان نیستند، نباشیم. باید فضای بگونه ای تغییریابد که منطبق با گفته هائی باشد که توسط احمدی نژاد از پشت تریبون سازمان ملل متحد بیان گردید. باید شرلیط اجتماعی درتمامی سطوح اجتماعی از دبستان گرفته تا دانشگاه، وازکارخانجات گرفته تا بازار وغیرو بتوانند فریاد حق طلبی را شان را سربدهند بدون اینکه اوباشان حکومتی و مزدوران لباس شخصی ونیروهای پشتیبان ولایت ( نوپو) با چماق وچاقو وزنجیر واسلحه بجانشان بیفتند وخونشان سطح خیابانها را رنگین نماید. تغییر باید بگونه ای باشد که هم منطبق با منشور جهانی حقوق بشرباشد وهم مورد تائید جامعه جهانی! ایا احمدی نژاد و ارباب عمامه بسرش ولایت مطلقه فقیه ونیروهای پشتیبانش یعنی بخش سرکوبگرسپاه وبسیج وفالانژهای حکومتی قادرند که چنین تغییری را پذیرا شوند؟؟؟
اگرآنطورکه احمدی نژاد درملل متحد اظهارنمود، واقعا" به تکثرگرائی وچند صدائی درکشورمعتقد است، که بموجب عملکردهای 5 ساله اوبسیاربعید وغیرممکن مینماید، بایستی بعد ازمراجعت از نیویورک وبدون فوت وقت و اجتناب ازتبلیغات پوپولیستی درکوتاهترین زمان ممکن شرایط اجتماعی وفضای سیاسی کشوررا بگونه ای دگرگون نمائید که دیگر کسی بخاطر نوشتن و گفتن نقطه نظرات انتقادی که یکی از پارامترهای اولیه وبنیادین جامعه ی تکثرگرا و چند صدائیست،  بااتهامات کلیشه ای همیشگی،  با بگیر وببند، بابازداشت وزندان و وثیقه های 500 میلیونی و... مواجه نشود. آزادی وکرامت، وفضیلت انسانی باید تا آنجا محترم شمرده شود که هیچ فردی بصرف اظهارعقیده وبیان واقعیات درچنبره اتهامات واهی قرارنگیرد وبا یورش سربازان گمنام امام زمان راهی سلولهای انفرادی وسیاه چالهای اوین ورجائی شهروزندانهای دیگر دراقصی نقاط کشور، وتبعید به زندانهای ایذه وبرازجان وچه وچه نشود. نشریه ها ومطبوعه ای بخاطرنوشتن وانتقاد ازعملکرد نهادهای حکومتی درهرجایگاهی که درقانون اساسی نیز برآن تاکید شده،  زیرتیغ سانسوروتعلیق وتوقیف، آنهم با تعبیروتفسیرهای ولائی محمد علی رامین معاون مطبوعاتی منجمد والمغزو فناتیک وزارت ارشاد اسلامی قرارنگیرند.
 وقتی درپشت میزخطابه مجمع عمومی ملل متحد نعره میکشید ومیگوید تبعیض مذموم است. باید معتقد باشید وبپذیردکه تبعیض وزورگوئی درهمه جا مذموم وغیرقابل پذیرش است. منجمله در کشورخودمان که شما درهمان سازمان ملل خودرا بدروغ نماینده ملت آن نامیدید. احمدی نژاد بایستی این واقعیت را درتفکرواندیشه های سرکوبگرانه اش جا بیندازد که مذموم بودن تبعیض نه بعنوان شعاری تبلیغی در تالار سازمان ملل متحد، که درهمه جا ودرهرشکلی مذموم ومحکوم است. احمدی نژاد باید سرش رااززیر برف بیرون بیاورد وببیند که افراد موسوم به لباس شخصی که بعنوان لومپن های حکومتی عمل مینمایند چه ها که نمیکنند، گرچه که همه میدانند که او برهمه این جنایات اشراف کامل دارد. یک مشت افرادی که معلوم نیست ازچه تبار وطبقه ای هستند، دریک حاشیه امن حکومتی دست به هرتجاوز وجنایاتی میزنند، وهمه شان هم دارند راست – راست توی شهرها وخیابانها جولان میدهند. حتی بخشی چشمگیری ازآنها بعنوان پاداش لومپنیسم راهی دانشگاهها هم میشوند تا حکومت بتوانید با توسل به حضورآنها دردانشگاهها به سرکوب دانشجویان واساتید غیروابسته ومنتقد بپردازد. درمقابل مشاهده میشود که وقتی فردی چون مجید توکلی بعنوان یک دانشجوی نخبه دردانشگاه به سخنرانی میرود همین مزدوران شما بااوچه میکنند، وبیدادگاههای شما برای اوبااتهامات واهی چه حکمی صادر میکنند. یا مورد دیگرکه مرز همه تبعیضات رادرنوردیده وباید واژه ای بجز تبعیض برای آن پیدا کرد. ظلمی است که همین چند روز پیش و درزمانی که رئیس جمهورقلابی برای گفتن یک مشت دروغ به ملل متحد رفته بودید برعمادالدین باقی روا داشتند. یک فرد بدلیل گفتگو با مرحوم آیت الله منتظری به 7 سال زندان تعزیری محکوم میشود. تبعیض را در کجا باید جستجو کنیم؟؟ معنا ومفهوم تبعیض در کیش و آئین ومذهب شما آقایان چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ذراین گفتگو چه مسائلی ردوبدل شده است که مجازاتش 7 سال زندان تعزیری است؟؟؟
 گذشته ازهمه آنچه که بدان اشاره شد، چه تبعیضی بالاترو گویاترازاین که هروقت احمدی نژاد در نیویورک حاضر میشود، بلافاصله شرفیاب محضرمبارک خانم کریستین امانپور خبرنگارسابق  (سی – ان – ان) میشود وآن لاطائلات را تحویل یک خبرنگار بی اطلاع از واقعیات عینی کشوری که با شیبی تند رو قهقرامیرود، بدهد وبا بیانی مشمئز کننده بگوئید که همه چیز روبراه است وکشوربا هیچ مشکلی روبرو نیست!! خطاب به کریستین امانپوربگوید دشمنان من از من آزادترند!!!! و مضحکتراینکه ادعا کند که برای سکینه محمدی آشتیانی رای سنگسار صادر نشده است. یا اینکه قند در دلشان آب شود که به بارگاه خبرنگاری چون لری گینگ میروند تا شاید بتوانند واقعیات ملموس جامعه امروزی ایران را یکصد وهشتاد درجه وارونه تحویل او بدهد تاشاید ازاین طریق افکارعمومی آیالات متحده آمریکا را تحت الشعاع مطالب کذب وعاری ازحقیقت خود قراردهد. اما اکراه وهراس دارند تا درهمان نیویورک رودر روی یک ژورنالیست ایرانی که خیلی بیشترازلری کینگ و امانپور وامثالهم ازنزدیک با نابسامانیهای این جهنم ساخته وپرداخته شما وولایت مطلقه تان آشناست به گفتگو بنشینید!!! مفهوم تبعیض چیست؟  تبعیض را باید با چه معیارهائی سنجید؟؟ فریادآن خبرنگاری که در آستانه ورود شما به تالاراصلی ملل متحد خطاب به شما فریاد برآورد که چرا از مصاحبه با خبرنگاران ایرانی طفره میروید. ( بهمن کلباسی خبرنگار بی بی سی) را بیاد دارید؟ درهمانجا و با شنیدن فریاداعتراضی آن خبرنگاراز خود نپرسیدید که علت این عدم تمایل وهراس که بمعنائی هم میتوان آنرا تبعیض بی چون وچرا ارزیابی نمود درچیست؟؟ چه فرقی است بین یک خبرنگارایرانی یا فارسی زبان، با لری کینگ یا کریستین امانپور؟؟؟ اگراین تفاوتها اسمش تبعیض نباشد، با همان کلام پوپولیسم خودتان بفرمائید، چه نامی برآن میتوان گذاشت؟؟ آنوقت جهانیان وملت ایران بفاصله ای کمتراز 48 ساعت مشاهده میکنند که همان خبرنگاری که برشما و وجود سراسر تبعیض آلودتان می تازد، می نشیند وبا رهبرمقتدرترین کشور جهان یعنی باراک اوباما گفتگوئی حدودا" یکساعته را انجام میدهد. چه بسا که اگردرمیان خبرنگاران همراه شما هم که بطورقطع اکثرشان درزمره سربازان گمنام هستند ازاوباما تقاضای گفتگو مینمود، میتوان تصور نمود که مشاوران ایشان با ارزیابی تقاضا، فرصت چنین گفتگوئی حتما"فراهم میشد.  ببینید تفاوت ازکجا تا به کجاست؟؟؟!!!
بنظرمیرسد که باید تفاوت راازمنظرجامعه شناسی دردوجامعه کاملا"متفاوت ومتضاد مورد بررسی وقضاوت قرارداد. 1- جامعه آزاد ودمکراتیک با حکومتی منبعث از رای ملت بانمادهائی چون رسانه های ازاد وفارغ ازهرنوع سانسور و رهبری چون باراک اوباما. 
2- جامعه استبدادی فاشیستی با پسوند اسلامی با نمادهائی چون زندان واعدام وشکنجه وسرکوب ومملوازدیوارهای بتونی وسیم خاردارکشیده بنام سانسور واختناق درمقابل رسانه ها ومطبوعات بمعنای عام ، با رهبری عناصری عقب افتاده ومتحجربنام روح الله خمینی وعلی خامنه ای درجایگاه ولایت مطلقه فقیه وریاست جمهوری جنایتکار ودروغگوئی چون محمود احمدی نژاد
 وقتی آقای اوباما می پذیردکه با خبرنگارمعترض به احمدی نژاد به گفتگو بنشیند وآن گفتگوی بسیارشفاف راانجام دهد، وچالشها وسیاستهای آیالات متحده آمریکا وجامعه جهانی درپیوند با جمهوری اسلامی رادرمقابل میلیاردها بیننده وشنونده رسانه ای تشریح نماید، هم اهمیت وجوددمکراسی ومحسنات آن دریک کشوررا بنمایش میگذارد،  وهم میتواند یک تودهنی دیپلماتیک به نظرات وپیشنهادات احمدی نژاد مبنی بردست داشتن بخشی از دولت آمریکا در ماجرای 11 سپتامبرباشد. مهمترازآن اینکه دریک جامعه دمکراتیک همانند آمریکا، پایورانش درسلسله مراتب اجرائی و دیپلماسی هیچ ابائی ندارند تا بنشینند ودریک گفتگوی باز وغیرانتخابی (( ازحیث انتخاب خبرنگار ))، افکارعمومی را بدون فرافکنی وجنجال آفرینی درجریان سیاستها وتنشهای موجود وچگونگی برخورد باآنرا با خبرنگاران رسانه ها درمیان بگذارند واگرهم هزینه ای دارد آنرا بپردازند.
 بدون تردید میتوان ادعا نمود اقدامی که آقای اوباما با خبرنگار بی بی سی صورت داد تحسین اکثریت بزرگی ازایرانیان را برانگیخت، چرا که دریک آمارگیری محدود { حدودا"33نفر} که نگارنده این سطور ودونفردیگرازدوستان، پیرامون این قضیه ازاطرافیان خودمان بعمل آوردیم اکثریت مطلق آنها اذعان نمودند که این عمل اوباما تحسین برانگیز وپاسخی بود به کیش شخصیتی که احمدی نژاد دررابطه با گفتگوهای رسانه ای درطول این سفر و5سفرگذشته از خود نشان داد.
درمقابل مصاحبه های بی حساب وکتاب ومتعددی وبسته ای که احمدی نژاد بعنوان محصول وفرآیند یک انتخابات قلابی وفرمایشی در یک حکومت توتالیتر، فاشیستی مذهبی انجام داد. اگربخواهیم مصاحبه های احمدی نژاد وتاثیرات آنرا مورد ارزیابی قراردهیم، باید همان عمل اوباما، احمدی نژاد را شرمگین کرده باشد که به هیچ ادله ای برای اثبات نیاز ندارد. احمدی نژاد بطوراصولی وبا توجیحی عقلانی همیشه درچنین سفرهائی ازگفتگوبا بی بی سی، یا صدای آمریکا یاهررسانه فارسی زبان دیگری که بخواهد با اوبه گفتگو بنشیند وسخنان اورا بطورمستقیم پخش نماید موافق نبوده واگرصد باردیگرهم به اروپا وآمریکا سفرکند امکان ندارد که تن به چنین ریسک بزرگی درعالم سیاست بدهد. این عمل نا شدنی وغیرممکن است، چون احمدی نژاد همواره درصدد است تا درهر گفتگوی مطبوعاتی سوار برجریان باشد وقابل قبول نیست چون او میخواهد هرگفتگوئی را با شارلاتانیزم سیاسی برگزارنماید آنهم بنحویکه همزمان درایران دیده وشنیده نشود. ولی آقای اوباما یا هررهبرکشوردمکراتیک چنین معذوریتی را نخواهد داشت ونمیتواند داشته باشد، ودلیل آنهم بسیار روشن است. احمدی نژاد میخواهد دروغ بگوید. احمدی نژاد میخواهد از هروسیله ای برای اهدافی خاص وجنجال آفرین استفاده کند. درواقع احمدی نژاد همان را می پسندد که با امانپور ولری کینگ وامثال آنها انجام میدهد. چون میتواند براحتی دروغ بگوید وشالاتانیزم سیاسی را بنمایش بگذارد، ولی درمقابل یک رسانه فارسی زبان یا یک خبرنگار فارسی زبان وآگاه غافلگیرمیشود و نمیتواند دروغ بگوید، ولاجرم همواره هراس دارد که مبادا با طرح یک پرسش دریک نقطه ای ازمصاحبه پایش چون ... درگل فرو رود وهمه چیزلو برود. بهمین دلیل است که همواره شاهد بوده ایم که او و گله همراهش درهرسفرخارجی بخصوص سفرهای پرجنجال نیویورک ازچنین رویه ای سود برده اند.  پس با چنین رویکردی تبعا"مصاحبه های احمدی نژاد بایستی بگونه ای برنامه ریزی شود که خبرنگاران انتخابی وگلچین شده باشند، وسئوالاتی هم که قراراست مطرح شودباید ازقبل بررسی شده باشد که مبادا پرسشی درخلاف خواست احمدی نژاد وهیئت همراه باشد. تفاوت دو جامعه باز وبسته را میتوان بخوبی دردورویکرد رهبران ونوع برخوردشان بارسانه ها که دراین سفر بوقوع پیوست را دریافت. همین تفاوت فاحش وملموس خود بیانگراین واقعیت است که درکنفرانسهای خبری شخصیتهائی از جنس احمدی نژاد همواره یک هیت چند نفره مسئولیت دارند تا پیش از هرکنفرانس خبری منهای انتخاب خبرنگاران، سئوالات مطروحه رابازبینی نمایند تا مبادا با طرح یک سئوال پیش بینی نشده، گند قضیه احمدی نژاد وحکومت اسلامی و رهبری وجیک وبوک نظام الهی ولایت مطلقه بیش ازپیش بالا بگیرد و افکار عمومی دریابند که احمدی نژاد نه اینکه نماینده ملت ایران نیست، بلکه او یک عنصر فریبکار ودروغگوست که بر خلاف شعارهایش هیچگونه طرح وبرنامه ای بجز جنجال آفرینی و فریبکاری واقدامات انحرافی وتخریبی نه حالا، که هیچوقت برای صلح وآزادی و آرامش منطقه ای وصلح جهانی که مقبول افکار عمومی باشد،  نداشته وندارد. جامعه جهانی باید به این نتیجه رسیده باشد که هرآنچه احمدی نژادمیگوید و بدان می اندیشد، متاعی است که بجزمصرف داخلی برای طرفداران آگاه وناآگاهش دردرون وبیرون مرزها ارزش واعتبار دیگری ندارد، وجامعه جهانی هرچه دیرتراین واقعیت را دریابد، شاید روزی مجبور شود که هزینه ای بمراتب بالاتر ازآنچه که امروز باید بپردازد را پرداخت نماید.
3شهریور89

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر