۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

کمبود این مبارزه را دریابید، وآنرا مهیا کنید


 بعنوان  یک فعال سیاسی درون مرزی که سالهاست رخدادهای سیاسی کشورم، وحواشی گوناگون آنرا رصد میکنم ، واگر مجالی بوده نسبت به انعکاس بسیاری از اتفاقات چه در قالب مقاله، و چه در قالب عکس وتصویر، و کلیپ های کوتاه درحد بضاعت وامکانات محدود اقدام نموده ام، در این نوشتار قصد دارم تا بیک مسئله بسیار با اهمیت بپردازم که سالیان درازیست بعنوان یک بلیه وعارضه مبارزاتی سایه سنگین آن بر عرصه مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران حاکم بوده که اگر این عارضه کماکان ادامه یابد میتوان اذعان واعتراف نمود تا این معضل با همت وغیرت هموطنان متمکن برون مرزی بنحو مطلوبی برطرف نشود چرخ گردون برمراد دل سیاه کسانی خواهد چرخید که سی ودوسال است خون ملت ایران را به شیشه گرفته، وچون زالو مشغول مکیدن خون این ملت هستند، وهمگان شاهد بودیم که در رخدادهای بعد از انتخابات قلابی 22خرداد88هم از هیچ جنایت وخباثتی رویگردان نبوده اند..
برهیچکس پوشیده نیست که مدت زمان چندان طولانی از ظهورسیستم های تلویزیون  ورادیوهای ماهواره ای وشاهراه جهانی اینترنت نمیگذرد. تکنولوژی نوینی که بشر امروز بلطف آن میتواند در مدت زمانی اندک (( شاید ثانیه ای)) ازهر رویدادی در هرنقطه ای ازکشورخود، و بسیار فراتراز آن درآنسوی کره زمین وحتی در کهکشانها مطلع شود. پس بیجا نیست که جهان امروز را یک دهکده کوچک ارزیابی وآنرا دهکده جهانی بنامیم.
بیاد داریم در 18 تیر78 که جنبش دانشجوئی در کشور ما بعنوان اولین زلزله سیاسی بوقوع پیوست، جدای از موضع گیریهای خصمانه وناروائی که بسیاری ازشخصیتها وگروههای درون حکومتی اتخاذ نمودند، که قصد پرداختن به آنرا ندارم، درتهران آنروز، ونه تهران بزرگ امروزی، بودند کثیری از شهروندان که حتی مطلع نشدند در قلب تهران ودر یکی ازمعتبرترین مراکز آکادمیک کشور چه اتفاقی رخ داده ورژیم اسلامی با چه چالش بزرگ وتکان دهنده ای مواجه گردیده است. دلیل آن هم روشن بود. نبود امکانات ارتباطی وتکنولوژیکی امروزی که در آنزمان هنوزراهش به کشورآخوند زده ما بازنشده بود. نه ماهواره ای درمیان بود ونه شاهراهی بنام شاهراه جهانی اینترنت.
همین غیبت بزرگ دلیلی بود تا رژیم اسلامی با فراق بال آن جنبش پیشرو واولین فریاد آزادیخواهی اجتماعی را درهم بکوبد و بهرتوحشی چنگ انداخت تا بتواند چند صباحی بیش به حیات ننگین خودش ادامه دهد. ضرورت کلام ایجاب میکند که گفته شود، بفاصله کوتاهی صدای و تصویر رسانه های ماهواره ای ایرانی به کشورمان رسید، که صد البته درآنزمان رژیم هم توانست در قالب همین رسانه ها با اعزام عوامل نفوذی خود چوب لای چرخ آنها  بگذارد تا حدی که شاهد بودیم در بعضی رسانه ها عملکردها برخلاف آن چیزی بود که نیاز آنروز مبارزات بود. از جمله آن صداها، صدای سعید قائم مقامی بود که درآن سالها از طریق رادیو موج کوتاه واز طریق رادیو صدای ایران بکشور میرسید که در مدتی بسیار کوتاه این صدا بیک صدای ماندگار وراستین بدل شد که هنوز هم با همان صلابت وبا همان طنین از رادیوی دیگری فضای کشور را میشکافد و راه خودرا به خانه ایرانیان میگشاید.
 سعید قائم مقامی، این صدای دشمن شکن وبی پروا، کسی که عشق به وطن از واژه به واژه گفته های اودرطی این سالیان بر فضای مبارزاتی این سرزمین طنین افکن بوده،  درهمان زمان، و پس ازچند ماهی که ازآغازوسرکوب آن جنبش عظیم میگذشت، همواره ازهمان رسانه ایرانی ومستقل، وفارغ ازهرگونه وابستگی به کشور وگروه سیاسی، و رها ازهرگونه قید وبندهای مسلکی توانست این خلاء بنیادی را تا حدودی زیادی پرنماید. اما بلاشک یک صدا، هرچند موثروکارساز با آنهمه اختلالاتی که رژیم منحوس اسلامی در بزنگاههای حساس برروی فرکانسها و سیکنالهای رسانه ای میفرستاد ومیفرستد، نمیتوانست ونمیتواند یک اکثریت قابل قبول را برای حضوردریک مبارزه بزرگ، دراین ابعاد بمیدانی بکشاند که نابرابری درآن یک اصل اساسی است.
صدای پرطنین سعید قائم مقامی حالا دیگردرنزد اکثرمبارزین درونی وبیرونی، وقاطبه ملت ایران بیک صدای ماندگار وهمراه وراستین، وهمسو با مبارزات مردم ایران بدل گردیده، تا جائیکه اگراین صدا بهردلیلی برفضای کشورطنین افکن نباشد، کثیری ازمردم یک خلاء بزرگ ( بویژه درچنین ایامی) رااحساس میکنند که هیچ بدیلی هم نمیتواند جانگزین آن باشد. هیچ تردیدی وجود ندارد که یک امتیازبرجسته درصدای سعید قائم مقامی درآنست ضمن تهیج مردم برای حضوردرعرصه مبارزات، بلاشک غریو فریادش چنان لرزه براندام حکومت وحکومتگران اسلامی می اندازد که دیده شده دربازجوئیها اولین پرسش بازجویان این بوده که با دعوت کدام رادیو یا کدام فرد بخیابان آمده اید؟ این بدان معناست که رژیم از صدای سعید قائم مقامی بشدت هراس دارد، واین نکته برای مبارزات یک ملت یک امنتیاز بزرگ محسوب میشود.
 بعنوان کسی که درآنروزها بهمراه دوستانی چون مهندس حشمت الله طبرزدی که اینروزهادرپشت میله های زندان رجائی شهر دراسارت رژیم اسلامی بسر میبرد، وزنده یاد اکبرمحمدی و منوچهر وبهروزجاوید ودیگرانی که حالا درآنسوی آبها بسرمیبرند وکمتر یادی ازاینسو، ودوستان قدیمی میکنند، درعرصه مبارزات بودیم و رادیو صدای ایران وسعید قائم مقامی با برنامه بسوی ایران پژواک صدای اعتراضتمان بود، بارها وبارها شنیدم که همین سعید قائم مقامی باتالم خاطری جانکاه که درد ورنج همه ما خط مقدمی ها بودبا دریغ وافسوس ازنبود یک رسانه در چنان برهه ای ازتاریخ کشورمان یاد میکرد که چرابا وجود بیش از یک میلیون ایرانی مقیم ایالات متحده آمریکا وعمدتا"مستقر درلوآنجلس وایرانیان سایرنقاط جهان نباید یک رسانه وجود داشته باشد که نتواند صدای آن جنبش ومظلومیت وسرکوب آنرابگوش جهانیان برساند.  با صدائی گرفته وحزن انگیز گلایه میکرد که چرا وقتی جنبش دانشجوئی همانند یک پتک چند میلیون کیلوئی برفرق رژیم اسلامی فرود آمده بود، هیچ اثروجودی ازیک رسانه ، رادیو یا تلویزیون ایرانی مستقل که بتواند ازبرون مرزها بازتاب دهنده فریاد آن جنبش که نهایتا" فریاد یک ملت بود، وجود نداشته باشد؟؟  ( بی بی سی و دوچ وله ورادیو فرانسه و...) بودند، ولی آنها کجا، ویک رسانه که بتواند پژواک صدای ملت ایران باشدکجا ؟؟
بدیهست که چه آنزمان وچه حالا، رسانه های مورد اشاره برخلاف ادعاشان که مستقل ازدولتهای متبوعشان هستند که این مسئله بجزیک فریب بزرگ ترجمان دیگری ندارد، درنهایت باید اخبارسرزمین طاعون گرفته ما را بتناسب منافع اقتصادی کشورشان  بعنوان خبر بخورد شنوندگان و بینندگان خود منجمله مخاطبان فارسی زبان خود که هیچ تناسبی با واقعیات آن جنبش و اهداف آن وجنبشهای دیگرنداشت، میدادند، واین درد بزرگی بود که ما ایرانیان دردهه اول انقلاب منحوس اسلامی با آن کشتارهای هولناک وسرکوبگری های وحشیانه هنوز هم داریم درد ورنج حاصل از آنرا با گوشت وپوست واستخوانمان لمس میکنیم.
آنروزها با تمامی درد ورنجهایش سپری شده وبه تاریخ پیوسته. اما نتایج وتجربیات تلخ وشیرین آن جنبش و جنبشهای پس ازآن پیش روی ما ملت قراردارد که باید بعنوان چراغ راه آینده ازآن تجربیات سود ببریم. امروز بلطف اوج گیری و رشد ساعت بساعت تکنولوژی همه کشورهای جهان از این نعمت بزرگ برخوردارگردیده ، وشاهد آن بوده وهستیم که مردم کشورهای شمال آفریقا وخاورمیانه با بهره گیری از همین دستاوردهای بشری توانستنه اند دیکتاتورهای خودرا بزیر بکشند، که این دیکتاتورستیزی ومحوحکومتهای استبداد کماکان درجریان است. بواقع اگرقرارباشد که نقش استارتروپیشگامی این جدال آزادیخواهانه رامورد بازبینی وارزیابی تاریخی قراربدهیم، صرفنظراز انقلاب مشروطیت که جای خود دارد، به اذعان بسیاری ازجوانان تونسی و مصری منجمله ((وائل عنیم)) ملت ایران پیشگام جنبشهای دمکراسی طلبانه درمنطقه بوده ، که اگرکاستی های این مبارزه از جمله گاستی اطلاع رسانی آن برطرف گردد، تردیدی وجود ندارد که افق وچشم اندازپیروزی ازمنظراکثریت مردم بسیار روانتر وکوتاهترطی مسیر خواهد نمود.
جای هیچگونه شبهه ای نیست که جمهوری اسلامی و دولت خشونت طلب  وسرکوبگراحمدی نژادکه با چراغ سبزرهبرمعظم مسئولیت قلع وقمع منتقدین ومخالفین سیاسی رادرپناه تفنگ وسرنیزه سپاه وبسیج و اوباش لباس شخصی بعهده گرفته وتا به امروز، ودراین راستا ازهیچ سبعیتی پرهیز نداشته، با دردست داشتن خزانه مملکت ودرآمد های سرشارنفت وداشتن ارتش سایبری وسربازان گمنام ولباس شخصی هائی که دست کمی از گرگهای گرسنه ندارند، نشان دادند که در خیابانها مجازند تا دست بهر جنایت وحملات وحشیانه ای علیه مردم بزنند وبهر میزان که لازم باشد بگیرند وببرند وشکنجه زندان کنند. بموازات همه سبعیت های نظام رو بزوال ولایت مطلقه فقیه که مرگ محتوم را در چند قدمی خود میبیند، ارتش سایبری و نهادهای مسئول اختلال درامواج ماهواره ها ومسدود نمودن خطوط تلفن همراه وسرعت اینترنت در نهایت درماندگی شب وروزگوش بفرمان سردارهمدانی وجعفری ودیگرآدمخواران مترصد هستند تابا بروزهرحرکت اعتراضی با ارسال سیکنالهای مخرب بمنظور ایجاد پارازیت برروی صدا وتصویر رسانه های برون مرزی اعم ازبین المللی و اپوزیسیون ثابت کرده اند که میتوانند درهر لحظه ای که بخواهند همه راههای ارتباطی را چنان دچاراختلال نمایند که مبادله اخباردرزمان وقوع رخدادها غیرممکن باشد. بهمین دلیل است که عملکرد رژیم در این زمینه ها ازدیدگاه بسیاری ازشهروندان بویژه مبارزین درون مرزی مثبت ارزیابی شده وآنها را با نوعی تردید درکافی نبودن اطلاع رسانی بمردم بمنظورحضورگسترده خیابانی مواجه نماید. درواقع رژیم توانسته است با توسل به همه اهرمهای فشارواختلال و بگیروببند وحضورمیدانی گسترده درجا افتادن این باورساده انگارانه تا حدودی دست بالا را داشته باشد. اما باید این دست بالا بودن را در ضعف اطلاع رسانی وکمبود تبلیغ در رسانه های برون مرزی جستجو نمود که اگراین نقیصه در این برهه حساس ازمبارزات با یک برنامه ریزی وسرمایه گذاری کماسب برطرف شود بسرعت میتوان براین باورغالب فائق آمد وموازنه قدرت رابنفع جنبش وحضور گسترده وهرچه وسیعترمردم مردم تغییر داد.
اگرچنین اندیشه وتصوری قالب باشد که رسانه های محدود ایرانی برون مرزی بویژه چند رسانه سیاسی انگشت شمارودر راس آنها صدای (( پرشین رادیو)) وفریادهای سعید قائم مقامی قادرخواهدبود که با اینهمه راه بندانهای رژیم اکثریت بزرگی از شهروندان تهرانی وشهرستانی را ازطریق اینترنت ورسانه های ماهواره ای درجریان فراخونهای خیابانی قراربدهند، صادقانه باید بپذیریم که دریک باور غلط گرفتارآمده ایم.
ما زمانی قادرخواهیم بود براین راه بندانهای مذبوحانه رژیم اسلامی غلبه کنیم که صدای قائم مقامی این فریاد دشمن شکن ودیگر رسانه هائی که قصددارند دراین مبارزه حداکثرمردم را که آمادگی حضوردراعتراضات خیابانی را دارند، باید بهرطریق ممکن اقدام به تاسیس دو یا سه ویا... ایستگاه رادیوئی موج کوتاه ومتوسط بنمایند تا این صداهای محدود در اینترنت ورسانه های ماهواره ای بتواند از طریق امواج رادیوها به دورترین نقاط کشورو به دور دست ریت روستاهای کشور برسد تا یک ایران دریابد در فلان روزدر شهرها چه خبری است. فراموش نکنیم که حتی اگراین راه بندانهای رژیم هم وجود نمیداشت. باید این حقیقت را بپذیریم که درهمین شهر تهران شاید بیش از سی در صد از مردم از امکانات ماهواره ای واینترنتی برخوردار باشند که این حجم از مخاطبین نمیتواند راهگشای مشکل ما ملت برای حضوری گسترده در راه پیمائیهای اعتراضی بر علیه حکومتی باشد که بخش عظیمی از درآمدهای نفتی را صرف اقدامات سرکوبگرانه در ابعاد مختلف می نماید.
اینکه ایرانیان متمکن ودولتهای خارجی دراین زمینه چقدر میتوانند در این مسیر یاروهمراه ملت ایران دراین جدال نابرابر باشند، پرسشی است که باید منتظر پاسخ آن از سوی هموطنان متمکن خود در خارج از کشور، و همینطور دولتهای مدعی حقوق بشر بمانیم.  کمکی که میتواند راه پیروزی یک ملت رااز بلند مدت به حداقل ممکن تقلیل دهد.
ایران      12 اسفند 89

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر